سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فقط رئال مادرید

مرجع خبری رئال مادرید : فابیو کوئنت رائو وقتی با آس در مورد آینده اش صحبت می کرد حسابی چشمانش برق می زد . او اکنون در حال سپری کردن تعطیلات با خانواده اش است و در انتظار مشخص شدن آینده اش و پیوستن به رئال مادرید بسر می برد .

http://s1.picofile.com/file/6773480880/25759790.jpg

 فصلت سخت و طولانی بود ؟
نه زیاد ... از نظر فردی برایم خوب بود . دستاورد خوبی داشتم . تنها مسئله سخت مربوط به روزهای پایانی بود چرا که همه چیز آماده یک جهش بزرگ به سمت باشگاهی همچون رئال مادرید بودم . چیزی بالاتر از آن نیست .

این روزها برایت چطور است ؟
با تیم ملی پرتغال سخت در زمین تلاش کردم تا خودم باشم اما آنهایی که بازی را دیدند فهمیدند که من کوئنت رائوی واقعی نبودم .

مضطرب بودی ؟
یک احساس قوی از درون خودم داشتم که مانع می شد که خودم باشم ، اما این طبیعی است .

این فرصت را داشتی که کنار کریستیانو هم بازی کنی ...
می توانستیم توانایی هایم را نشان دهم . اما استرس داشتم . درست است که بازیکن بنفیکا هستم اما فقط یک گام تا رئال مادرید فاصله داشتم که این مسئله کمی آزار دهنده بود . به هر حال ابزی در کنار بهترین بازیکن جهان آسان نیست و با اشخاص دیگر فرق دارد . من در بنفیکا در کنار بازیکنان خوبی کار کرده ام . و حالا باید در کنار بهترین های جهان در رئال مادرید باشم ... در کنار این بازیکنان در سالهای آینده چیزهای زیادی یاد خواهم گرفت و در طول دو ، سه سال آینده خیلی بهتر خواهم شد .

خب ، تو با دی ماریا هم بوده ای ... روی هم در بنفیکا چند پاس گل دادید ؟
نمی دانم اما خیلی بودند . همان طور که گفتم ، واقعا فکر کردن به حضور در کنار بهترین ها فوق العاده است . حالا می توانم بازی کردن با کریستیانو را تصور کنم و ... بوف ! زیبا خوااهد بود .

وقتی که به ویلا ده کونده ، زادگاهت بر می گردی ، چه خاطراتی را به یاد می آوری ؟
کودکی مشکلی داشتم اما خیلی راضی هستم ...

چرا مشکل ؟
به خاطر مسائل اقتصادی . خانواده سختکوشی داشتم و خودم هم از 13 سالگی شروع به کار کردم چرا که زندگی سخت بود . اما همیشه راضی بودم . هیچ کس خوشحال تر از من نبود . پول نداشتم اما هر کاری می خواستم در خیابان ها می کردم . هیچ کس آزادی بیشتری از من نداشت .

و حقیقت دارد که خیلی شیطنت می کردی ؟
بله ، اما همیشه می خواستم خودم باشم . در واقع می خواستم همیشه اول باشم .

چه کار می کردی ؟
نقاش بودم .

قلم موی بزرگی داشتی فکر کنم .
اما خجالت نمی کشم . این را با افتخار می گویم . در سن 13 سالگی به دنیال زندگی بودم و شاید به همین علت است که امروز به این جا رسیده ام .

شخصیتت را چطور می بینی ؟
در هر بازی طوری کار می کنم که اتگار بازی آخرم است . به همین علت است که هواداران دوستم دارم . خدا را به خاطر زندگی که داشته ام شاکرم . تا هفت شب کار می کردم و بعد فوتبال بازی می کردم و حالا می توانم به رئال ماردید بروم .

با اولین دستمزدت چه کاری کردی ؟
هیچ گاه هدیه خاصی نخریدم ، آن پول صرف غذا می شد .

و بهترین هدیه ای که به والدینت دادی ؟
آنها می گویند که بهترین هدیه من به آنها جایگاهی بوده که در حال حاضر به آن رسیدم .

پدرت قبلا چه کار می کرد ؟
ملوان بود . یادم است که در سن 12 سالگی من هم راهی کانادا شد تا شش ماه کار کند و او را نمی دیدیم . مادرم هم در یک کارخانه کنسرو سازی کار می کرد .

چرا حاضر نشدی به همراه آنها به فرانسه مهاجرت کنی ؟
چهارده سالم بود ، می خواستم بروم اما به خانواده ام گفتم که می خواهم بمانم چرا که می توانم موفق شوم . با هم این تصمیم را گرفتیم و حالا که نگاه می کنیم موفق بوده ایم . زندگی سختی برای من بود .

بدترین لحظه فوتبالی تو ؟
وقتی که قرضی به ساراگوسا رفتم . مارسلینو رابطه خوبی با من نداشت . اگر می گفت که بازی مرا دوست ندارد می پذیرفتم اما آنها شروع کردند به شایعه پراکنی و گفتند که من زیاد شبها به پارتی می روم و حرفهایی از این قیل .

ستارگان دیگر اما اصولا زندگی پر تجملی دارند ؟
من زیاد اهل گردش در شهر نیستم . طبیعتا چرخ می زنم چرا که من هم یک آدم عادی هستم . اما یک فرد تبلیغاتی نیستم . هر چند که این هم مثبت است .

چطور ؟
امورزه می دانم که در فوتبال فاکتورهای بسیار بیشتری برای موفقیت وجود دارد تا آن چه در زمین انجام دادم . قدرتمندتر هستم و بهتر آماده شده ام .

در رئال مادرید تحت فشار نخواهی بود ؟
در حال حاضر در مورد رفتن از بنفیکا تحت فشار هستم . بعد باید به رئال مادرید بروم که بهترین مربی جهان و بهترین بازیکنان را دارد . چرا باید تحت فشار باشم ؟ بازی کردن در آن جا آسان است .

خودت را به عنوان یک بازیکن معرفی کن .
سریع ، شجاع و جنگنده هستم . نمی دانم ، سخت است که از خودم صحبت کنم . بازیکنی هستم که خیلی در خدمت تیم هستم ، این برای فوتبال امروز و مربیان ، خیلی مهم است .

چه نقطه ضعفی داری ؟
هیچی ! (می خندد) .

مهمترین فرد زندگی فوتبالی ات ؟
خورخه خسوس ، مربی بنفیکا . یک فرد فوق العاده است که کمک زیادی به من کرد تا بهتر شوم .

به تو یاد داد که بتوانی دفاع کنی ؟
خب ، با حضور او تدافعی تر شدم . طبیعتا تهاجمی بودم و باید چیزهایی در دفاع کردن یاد می گرفتم .

مورینیو گمان می کند که تو می توانی در خط هافبک هم بازی کنی ؟
در بنفیکا هم در آن پست بازی کردم ، خیلی وقت است که در پست هافبک نبوده ام اما هر چه مورینیو بخواهد . مربی ، بهترین را در نظر می گیرد چرا که او متفاوت است . اگر این را گفته به این خاطر است که توانایی هایم را می داند .

چطور مورینیو تو را راضی کرد که به رئال بپیوندی ؟
کاری که انجام داده باعث می شود که هر بازیکنی متقاعد باشد که در تیمش باشد .

در رئال مادرید فیکس می شوی ؟
من می خواهم به رئال مادرید کمک کنم ، خب طبیعی است که بخواهم زیاد بازی کنم . تلاش می کنم که به تیمم کمک کنم . می دانم که بهترین ها در آن جا هستند . می خواهم یکی از بازیکنان این تیم باشم و همه جام ها را ببرم .

واکنش بنفیکا چه بوده است ؟
مسئله ای نبوده است .

رفتار بدی با تو داشتند ؟
این به مندس مربوط است . من رابطه خوبی با ویرا دارم و بنفیکا در قلب من است . دوست داشتند بمانم اما من تصمیمم را گرفته ام . از بنفیکا سپاسگزارم اما بنفیکا هم باید از من سپاسگزار باشد .

به تو اجازه می دهند در این تابستان بروی ؟
گفتم که این مربوط به مندس است . من می خواهم بروم و راهی رئال مادرید شوم .

یعنی این قدر مطمئنی ؟ فقط رئال مادرید ؟
این را به این خاطر می گویم که فشار بسیار زیادی را حس می کنم . من یک ویژگی خوب دارم و آن هم این است که حرف دلم را می زنم . می دانم که باشگاه های دیگری هم من را می خواهند اما قلبا دوست دارم به رئال مادرید بپیوندم . با خود می گویم :" این چیزی است که می خواهم و باید انجام شود و خواهد شد ..."

در بچگی طرفدار چه تیمی بودی ؟
رئال مادرید

اما نمی توان باور کرد که از همان اول عاشق رئال مادرید بوده باشی
همیشه رئال را دوست داشتم و می خواستم که پیراهن رئال مادرید را به تن کنم .

اولین خاطراتت از رئال مادرید را بگو ؟
بیشتر مربوط به وقتی بود که فیگو به رئال پیوست . همیشه می خواستم که مثل او در رئال باشم . همین طور قهرمانی چمپیونزلیگ و خریدهای بزرگی همچون رونالدو و زیدان . همیشه دوست داشتم که به موقع به خانه برسم و بازیهای این تیم که بهترین تیم تاریخ بود را ببینم .

فیگو را شخصا می شناسی ؟
نه ، نه ، ... اگر خدا بخواهد می خواهم جانشین او در رئال مادرید باشم .

فصل قبل در آستانه پیوستن به بایرن بودی ؟
همان طور که گفتم ، من با قلبم تصمیم می گیرم . تابستان گذشته قلبا می خواستم در بنفیکا بمانم . همیشه صادق بوده ام . حالا تمام ذهنم به رئال مادرید است و می خواهم به آن جا بروم .

سبک بازی رئال مادرید با مورینیو را دوست داری ؟
غلبه بر بارسلونا زیاد مشکل نیست . با تیم تازه ساخته شده مورینیو ،‌رئال در لالیگا به چهار امتیازی بارسا رسید ، قهرمان کوپا شد و چمپیونزلیگ نیز می توانست طور دیگری پیش بروم . همه در یک سال و در یک زمان کم ! رئال مادرید همه آن چه را که بخواهم برای غلبه بر بارسلونا دارد .

اکنون چه رویایی داری ؟
فقط بازی کردن در رئال . چرا که من در حال حاضر یک هدف بزرگ در زندگی ام پیدا کردم . نه تنها می خواهم بازیکن رئال مادرید شوم ، بلکه می خواهم از آن نهایت بهره ببرم ، بازی کنم و نشان دهم که شایستگی حضور در آن جا را دارم . هدفم نه تنها حضور در رئال مادرید ، بلکه موفقیت در آن جاست .

در کنار کریستیانو ، په په و کاروالیو احساس بهتری خواهی داشت ؟
با همه راحت هستم اما می توانم بگویم که افراد کمی همچون کریتسیانو هستند . او یک فرد شگفت انیگز است ، واقعا خوب است . هر کسی که او را بشناسد به شما این را می گوید . او شایسته همه چیز است .

از آن افرادی هستی که زیاد در خانه فوتبال می بینی ؟
همه بازیها را می بینم . وقتی همسرم را دیدم نمی دانست که این بازی چیست و از هیچ چیز فوتبال خوشش نمی آمد اما حالا هیچ کدام از بازیها را از دست نمی دهد . همه بازیهای من را می بیند .

و بازیکن محبوب همسرت ؟
شوخی می کنید ؟ من خودم در جهان بهترین هستم (می خندد)

در مورد رئال مادرید چه می گوید ؟
از این فرصت خوشحال است و می داند که می توانیم در یک شهر بزرگ زندگی کنم. افتخار می کنم که خانواده ام را به آن جا ببرم .

تولد دخترات برایت چه مفهومی داشت ؟
تقریبا یک ساله است . زندگی من را عوض کرده است . مسئولیت های بیشتری دارم و پخته تر شده ام .

کهنه هم عوض کردی ؟
مطمئنا !‌(می خندد) . در خانه تمام وقتم را با او می گذرانم . اسمش را گذاشتم ویتوریا و همیشه این اسم را دوست داشته ام .

در کنار فوتبال چه کار می کنی ؟ می خورد موج سوار باشی .
(می خندد) . من از خانه به محل کار و از محل کار به خانه می روم . دوستانم می گوید :" بابا جان ، این کیه که اصلا بیرون نمیره ؟" اما اکنون در تعطیلات هستم ...

با تعطیلاتت چه کار می کنی ؟
سعی می کنم که استراحت کنم تا آماده شروع کار شوم . برای شروع یک چالش جدید استراحت می کنم . در یک قدمی تحقق رویایم قرار دارم ، حضور در رئال مادرید و این به حرفه ای گری بیشتری نیاز دارد . هیچ چیز اکنون بیشتر از این قضیه برایم مهم نیست .

 


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 1:5 عصر ] [ مصطفی ملک ]
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 217
کل بازدیدها: 600904